#مهدی #تب
02 فروردین 1400 توسط حاجيه بيگم شريفي گرمدره
دلم به هوایت در #تاب و #تب است.
کاش مرا نگهداری برای #آمدنت که گرد راهت را با #مژگان #چشمم بروبم و شفای #دردهای بی درمان کنم.
کاش انتخابم کنی تا جانم را به پایت بگذارم.
#کاش دستم بگیری تا از پا نیافتم.
آقا جان گوشم را #شنوا کن و #زبانم را گویا و همتم را بلند و قلبم را #بی_تاب خودت تا هنگامی که #صدا می زنی برخیزید من یشنوم ولبیک گویم و به سویت بشتابم وا اشک شوق و لبخند پر نشاط و سرعت و سبقت.
از علمت نصیبم کن و دست بر سرم کش تا عقلم کامل شود تا برگزینم در دو راهها راه درست را.
آقا جان چهره بنما ک#ه شبمان تاریک است و چشمانمان بی سو بیا تا سوی چشممان برگردد و روزمان روشنتر از هر روز بتابد.
تو را به جان #مادرت ظهور کن و قیام نما که ما #محتاج توییم.
ای کریم ابن #کریم محتاج را دریافتن در ذات شماست و ما محتاجیم .