آیا میدانید کتاب غریب القرآن فی شعر العرب از کتب قرن اول هجری ومنصوب به عبدالله بن عباس باموضوع واژه شناسی قرآن می باشد.
یکی از #آثار پر ارزش #مرحوم_آیت الل_فاضل لنکرانی رحمة الله علیه کتاب #مدخل_التفسیر است .
این کتاب در نرم افزار مشکات الانوار موجود است.
باید اذعان کنیم که سالها خود را در گیر مقدمات کرده ایم . و از اصل غافل شده ایم .
بیایید به سرعت از این مقدمات عبور کنیم و به انجام وظیفه بپردازیم.
این مراحل و سطوح و پله هایی که نامشان را یدک می کشیم نکند بندهایی باشد که راه ترقی ما به سوی بندگی حضرت معبود خداوند تبارک و تعالی شود و ما را زا تقرب به او باز دارد.
همه عالم آیت خداوند است و معرف حضرتش و پیامبران عظیم الشان و کتب آسمانی و ائمه هدی (علیهم السلام ) همگی وسایلی نجات بخش و راهنمایانی دلسوز و راه بلدی هستند که ما ر ا به جناب دوست نزدیک کنند و دنیای ما را جهت آبادانی آخرت کشت زاری پر برداشت نمایند.
خدائند متعال خود فرمود: وابتغوا الیه “الوسیله” پس به سرعت با چنگ بر وسایل ترقیی که حضرتش برما برگزیده است چنگ بزنیم و بر کشتی نجاتشان در آییم و چشم و به چراغ هدایتگرشان و گوش به فرمان رهایی بخششان نموده به سویش سرعت بگیریم و بدون هیچ هراسی راه تقرب او را بپوییم که راهی آرامبخش تر و مطمئن تر از آن نیست.
الا بذکر الله تطمئن القلوب.
http://www.aftabir.com/news/article/view/2017/09/11/1763679
شهید حسین قمی را از لینک فوق بشناسید.
#گل_آپارتمانی #فردوس #سم #سمی #خطرناک #گیاهان خطرناک #شیره #شیره گیاهان #طوطی_از_شیره این گیاه مرد #چشمان _یک نفر از این گیاهسیب دید آ
نام این گل فردوس است.
سمی# بودن آن را خودم شخصا امتحان# کرده ام.
یک روز که از این گیاه# قلمه می زدم به سرم زد ببینم شیره آن چه مزه ایی دارد و فقط به اندازت تری خیلی کم سر انگشت به زبان زدم و دیدم مزه ایی ندارد، آب دهان را بیرون ریختم و قلمه زنی را انجام دادم.
بعد از دو ساعت دیدم حالم خیلی بد شد به طوری که تب شدیدی کردم و دیدم انگار به دهان و گلویم انگار یک تکه آتش پر حرارت گذاشته اند و با دم دهانم کمی خنک می شد و با بازدم حرارت بی تابم میکرد.
اول فکر کردم که تب خالهای بدی دارم میزنم بعد دیدم نه این درد به تبخال نمی خورد خیلی وحشتناک بود و سپس به سوختن سینه و بیحالی و ضعف شدید هم انجامید و من فقط آب سرد به دهانم می کردم و حس کردم از دنیا می روم که بیهوش شدم یا خوابم برد نمی دانم که نیمه شب چشم باز کردم دیدم بهتر شده ام اما خیلی عرق کرده بودم .
خیلی فکر کردم و فهمیدم این چشیدن نم بسیار کمی از این گیاه بوده که مرا از پا انداخته بود.
به یاد جد عزیزمان حضرت آدم# علیه و علی نبینا آلف تحیة والثنا افتادم که با چشیدن میوه ممنوعه چه چیز با ارزشی را از دست داد .
هم لباسش ریخت و هم از بهشت هبوط کرد.
من هم با چشیدن این گیاه نزدیک بود جانم را از دست بدهم.
به هر حال دانسته یا ندانسته خطا کردن هر دو اثر سوء دارد.